18.6.14

02 )) ABOUT ME / من کیستم و شما چه میتوانید کرد؟

 


من کیستم ؟
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
من باقر محمدپور هستم. ایرانی و متولد تهران در سال ١٣٣٧ شمسی یا ١٩٥٨ میلادی. در سال ١٣٥٥ از دبیرستان دکتر نصیری تهران دیپلم گرفتم و در اسفند سال ١٣٦٣ از دانشگاه تبریز در رشته داروسازی با مدرک دکترا فارغ التحصیل شدم. تمام کار حرفه ای خود را در کارخانجات داروسازی گذراندم: اولین آنها داروسازی رازک بود در سال ١٣٦٤ و آخرین آنها کارخانه "شهر دارو" بود در شهریار تهران.²

چند کلمه فلسفه سیاسی به ضرورت رفع توهم سیاستزدگی از این وبلاگ
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
هرگز عضو هیچ گروه و سازمان و حزبی نبوده ام (یک).²

حقیقت را بالاترین مصلحت و حق را بزرگترین مطالبه انسان از انسان میدانم.²

استمداد برای ابلاغ حقیقت و احقاق حق را حقی اخلاقی و معنویبرای انسان میدانم.²

استقلال و آزادی و تامین و شادی مردم ایران را ارج مینهم.²

به رژیم جمهوری باور دارم: مبتنی بر آزادی و عدالت و حاکمیت قانون (هم قانون عادلانه و هم اعمال عادلانه قانون).²

بین سه مفهوم از "کشور" تمیز قاطع قائلم: "کشور" به منزله خاک؛ "کشور" به منزله مردم و "کشور" به منزله رژیم سیاسی. اصالت فلسفی و اخلاقی فقط با دو معنی اول است. رژیم سیاسی فقط اصالت ابزاری دارد.²

هیچ رژیم سیاسی در "حدوث" و "بقا" از اراده مردم استقلال ندارد. هیچ رژیم سیاسی مستقل از مشروعیت نظری و  مستقل از مشروعیت عملی و مستقل از قبول ملی, "ضرورت بقا" ندارد.²

رژیم سیاسی محصول "قرارداد" است و با لغو قرارداد از طرف مردم, معزول.²
___________________________________________________________
یک ) فقط  و فقط  به علت "رفتار" سیاست و "عطف مطلق اهتمام آن به بقای خود" و "قطع رابطه ارگانیک جامعه و دولت" در ایران.²


بحران داروسازی ایران" چیست؟"
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
در ایران هرگز هیچ "صنعت"ی به معنی مدرن آن وجود نداشته است از جمله صنعت داروسازی. آنچه در ایران به غلط "صنعت" نامیده میشود چیزی بیش از این نیست:²

یک)  
تولید کردن (عنوان مقاله ای چنین بود: "چرا چین همه چیز تولید میکند ولی چیزی نمیسازد؟" در اینجا به این تمیز نظر دارم.) محصولاتی که در غرب طراحی شده,²
دو) بوسیله ماشین آلاتی در غرب ساخته شده,²
سه) از مواد اولیه ای در غرب تولید شده,²
چهار) بدست کارگرانی که با گندم و برنج و مرغ و گوشت و روغن غربی تغذیه میشوند,²
پنج)  و در حوزه جغرافیایی ایران زیست میکنند.² 

قبل از انقلاب بخش بسیار کوچکی از داروی مصرفی در کارخانجات کوچکی تولید میشدند که عمدتا" به کمپانی های خارجی تعلق داشتند و تمام مراحل طراحی آنها در خارج انجام شده بود و در ایران صرفا" "مونتاژ" میشد و طبق اسنادی که خود دیده ام دریشتر موارد تایید آنها برای عرضه به ابزار نیز در کمپانی مادر یا شعبه منطقه ای آن انجام میگرفت.²

با ملی شدن این کارخانجات پیوند ارگانیک آنها با کمپانی های مادر قطع شد و این واحدهای کوچک مسولیت تولید تقریبا" تمام نیاز داخلی را به عهده گرفتند: مسولیتی که هیچ یک از واحدهای مسول در تولید دارو صلاحیت علمی و عملی و سازمانی آنرا نداشتند: از دانشکده های داروسازی گرفته تا وزارت بهداری. و از اینجا بود که داروسازی ایران با بحرانی عظیم متولد شد و تا امروز نیز با بحران زیسته است.²

بحران داروسازی ایران" چیست! بحران داروسازی ایران بحرانی است همه جانبه در تولید دارو در ایران: از تعین نوع و مقدار و کیفیت و روش استفاده مواد اولیه گرفته تا طراحی روش ساخت و کنترل های حین تولید و بهداشت محیط و بهداشت پرسنل و روش های آزمایشگاهی و پایداری داروها و محصول نهایی و همه و همه چیز!  "وابستگی طراحی و تولید و کنترل" محصولات دارویی به دانش های "پایه" چندان روز-به- روز و دم-به-دم و گسترده و سترگ است که نه داروساز ایرانی دانش آنرا دارد و نه کارخانه ایرانی ظرفیت و صلاحیت اجرای آنرا و نه کارفرمای ایرانی تعهد اخلاقی آنرا و نه سیستم نظرات ایرانی صلاحیت اعمال آنرا: نه در سطح واحدهای تولیدی و نه در سطح نظام وزارتی. این "بحران داروسازی ایران" است!²

در سال ٢٠٠٦ که برای شرکت در یک نمایشگاه مواد دارویی به پاریس آمده بودم, اندیشیدم که خوب است در اینجا و در سایه فضای دموکراتیک و دغدغه های حقوق بشری برای جلب توجه دولت و مردم ایران به بحران سی ساله صنایع دارویی ایران تلاش کنم: بحرانی که با قطع ارتباط صنایع دارویی با شرکای خارجی ایشان اتفاق افتاده بود و همه تلاش های داخلی و چندین ساله من برای مطرح کردن آن در مطبوعات یا جلب توجه مقامات ایران به آن ناکام مانده بود: هم در زمان خاتمی و هم قبل از آن.²

پس از سکوت چند ساله تقریبا" همه کشورهای دموکراتیک (از نیوزلند تا کانادا) گمان کردم که آنچه تشخیص داده بودم شاید نادرست باشد. در سال ٢٠٠٩ فهرستی کوچک از مشکلات روزمره ای که خود شاهد وقوع آنها بودم فراهم کردم و نظر وزارت بهداری انگلستان را در باره اهمیت حرفه ای و حقوقی آنها جویا شدم. پاسخ این بود: ارتکاب و وقوع هر یک از این تخلفات مستلزم "تا دو سال زندان و جریمه نقدی نامحدود است"! و این اثبات نظر من در بود در اهمیت و عمق بحران داروسازی ایران [ پست ١٣ را ببینید.]²

معنی "جریمه نقدی نامحدود" را نه میدانستم و نه میتوانستم حدس بزنم: "نامحدود" از نظر پولی یعنی چه؟ و تا چه مقدار؟ در همان سال (٢٠٠٩) بود که پرونده تخلفات شرکت فایزر در امریکا با محکومیت فایزر به پرداخت جریمه نقدی "دو میلیارد و سیصد میلیون دلار ($)" مختومه اعلام شد و کمپانی معظم فایزر پرداخت آن و محکومیت خود را پذیرفت:²

http://www.nytimes.com/2009/09/03/business/03health.html?_r=0

آنوقت بود که هم معنی "جریمه نقدی نامحدود" را دانستم و هم عمق و وسعت بحران داروسازی ایران را که اکثریت مطلق فعالیتهای روزانه آن مستلزم "تا دو سال زندانی و جریمه نقدی نامحدود" بود!!!²

تفاوت داروها با سایر محصولات تجاری 
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
باید به دو تمایز توجه داشت: اول "تمایز تولید از ساختن" و دوم "تمایز سیستم های فیزیکی از سیستم های فیزیکو-شیمیایی".²

ساختن" دارو (منظور قرص و کپسول و شربت و آمپول و ...است) نیازمند دانشی وسیع است که هم از دانشگاه های ایران و هم از کارخانه های  داروسازی ایران غایب است. بر اساس آنچه در گزارش مشاهدات من خواهید یافت  کارخانه های  داروسازی ما تقریبا در فقر متعلق دانش داروسازی بسر میبرند. در هفت پرونده ای که برای صدور پروانه ساخت به وزارت بهداشت ارسال شده بود یک جمله  درست وجود نداشت: چه از نظر ادبی و چه از نظر علمی و حتی محاسبات ساده "درصد" نیز خطاهای فاحش داشت ولی تمام دستگاه عریض و تاویل وزارت بهداشت یکی از آن خطاهای عظیم را هم تشخیص نداده بود: پس از مطالعات بسیار و مبادله نامه های بیکران! حاصل نکته یابی من, اخراج من از آن کارخانه بود!²

تمایز دوم تمایز سیستم های فیزیکی از سیستم های فیزیکو-شیمیایی است. داروها سیستم هایی فیزیکو- شیمیایی هستند در برابر سیستم فیزیکی اکثر محصولات دیگر مثل ماشین ها و از جمله پیکان و پراید. فقر دانش صنتعی  
ما به حدی است که حتی ما نتوانستیم کیفیت پیکان را حفظ کنیم و این نکته بر کسی در ایران پوشیده نیست و حتی بعضی از مدیران عامل ایران خودرو در شمارش معایب پیکان بر هم سبقت و پیشی میگرفتند. سیستم هایی فیزیکو- شیمیایی, در تقابل با سیسته های فیزیکی, در تغییر مدام داخلی هستند و سکون ظاهری آنها به معنی ثبوت "ساختمان و تاثیر" آنها نیست. شرح تفصیل دلاتها و الزامات و استلزام های این تفاوت را در اینجا مجال نیست ولی باید دانست که کسب اطمینان به درستی داروها و پایداری آنها تا پایان مهلت مصرف آنها مساله
 غامضی است که شرح و تفصیل آنها را باید از استادان صاحب صلاحیت داروسازی ایران (که نادرند) یا متخصصان خارجی جویا شد. من در این مجال وقت و منابع لازم برای پرداختن به گوشه هایی از این مساله را هم ندارم ولی در " گزارش مشاهدات خود" نکاتی را خواهم آورد و مستندات علمی آنها را بیان خواهم کرد.²

در این وبلاگ چه خواهید یافت و ساختار آن چگونه است؟²
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
وبلاگ "بحران داروسازی ایران" مجموعه مکاتبات من در هفت سال گذشته است با کشورهای دموکراتیک و شخصیت های ایرانی برای جلب توجه آنها به این بحران و حمایت از تخفیف یا رفع آن به روشهای مرسوم است.²

 ساختار وبلاگ
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
پنج نوشته صدر این وبلاگ بترتیب چنینند: "01)) من کیستم و شما چه میتوانید کرد؟ "؛ "02)) در نکوهش سکوت"؛ "03)) بررسی تحلیلی هفت پرونده داروهای آهسته رهش شرکت تهران دارو"؛ "04)) گزارشی از بیست سال داروسازی"؛ و در پایان "05)) تاریخچه مختصری از زندگی خود".²

ابتدا (از پایین به بالا ) مکاتبات من با چهار کشور انگلیسی زبان را خواهید یافت: کانادا, استرالیا, نیوزلند, و امریکا
 که هم بیشتر مکاتبات من با این کشورها بوده و هم به دلایل زبانی و حرفه ای و اجتماعی زیستن در آنها برای یک داروساز ایرانی سهل تر است. تا کنون کانادا جدیترین منتقد ایران بوده و بدیهی است که بیشترین ایمیلهای من نیز بسوی آنکشور روانه! اولین نامه خود را به نخست وزیر کانادا در اوایل سال ٢٠٠٧ نوشتم که متاسفانه موجود نیست ولی سوابق در درخواست ویزای من (که بر اساس نامه دفتر نخست وزیر انجام شد) در سوابق سفارت کانادا در پاریس موجود است.²

و در ادامه مکاتبات من با کشورهای غیر انگلیسی زبان قرار گرفته اند که عمدتا" اروپایی هستند و بعد مکاتبات من با ایرانیهایی را خواهید یافت یا خبرنگارهستند و یا به دلایل دیگر گمان میکردم که بتوانند در این مساله ملی و انسانی به من کمک کنند: حداقل نشان دادن راه!²

این مکاتبات از پایین به بالا و از نظر تاریخی به روش صعودی تنظیم شده است ولی به علت مرور زمان نظم اولیه کمی مغشوق شده است. به دلایل فنی و نا آزمودگی من شماره ها اندکی نامرتبند و این پستها وجود ندارند:19, 20, 21, 27, 42, 151, 152 و نیز بعضی از شماره ها به همان دلایل وابسته فرعی دارند: مثل ٩٤ و آ٩٤

شما چه میتوانید کرد؟
 ¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

آنچه شما چه میتوانید بکنید, این چند کار است:²

یک )  معرفی این وبلاگ به همه وسایل ارتباط جمعی که میشناسید: از هر نوع و در همه کشورها؛²


دو ) 
معرفی این وبلاگ به سازمانهای ملی و بین المللی که در حقوق بشر و توسعه بهداشت و درمان فعالیت دارند؛²

سه )  جلب توجه سازمانهای ملی به ارزیابی تبعات حقوقی و درمانی و بهداشتی بحران دارویی ایران و انتشار آنها؛


چهار )  جلب توجه احزاب ملی به اهمیت بهداشتی و درمانی و انسانی بحران داروسازی ایران و مطلع ساختن آنها از تبعات و تهدیدات و هزینه هایی که سکوت دولتهای غربی بر مصرف کنندگان داروهای ایرانی در هفت سال گذشته تحمیل کرده است؛²

و خود جایی میخواهم برای زیستن

خانم ملاله جویا نماینده پارلمان افغانستان در دسامبر ٢٠٠٣ به خاطر نطقی نود ثانیه ای نه تنها در افغانستان بلکه در سرتاسر جهان به شهرت رسید و از چند کشور "ملیت افتخاری" گرفت و کاندید جایزه نوبل هم شد. خانم ملاله یوسفزای دختر نوجوان پاکستانی (متولد ۱۲ ژوئیه ۱۹۹۷)  در دفاع از حق آموزش توسط طالبان مورد هدف گلوله قرار گرفت و این ترور با واکنش‌ها شدید جهان مواجه شد. خانم ملاله یوسفزای به سازمان دعوت شد و در آنجا سخنرانی کرد و با خانواده اوباما در کاخ سفید دیدار کرد. سازمان ملل دوازدهم ژوئیه، شانزدهمین سالروز تولد ملاله یوسفزای را "روز ملاله" نام‌گذاری کرد و در تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۳ (۱۸ مهر ۱۳۹۲) پارلمان اروپا جایزه آزادی اندیشه موسوم به جایزه ساخاروف را به او اعطا کرد.²


در نامه‌ای فارسی‌ به نخست وزیر کانادا (پست ***) از "هیستری سیاسی غرب سیاسی" در حمایت از خانوم "ملاله جویا" سخن گفتم و اینکه آنچه او در نانو- نطق نود ثانیه‌ای خود از آن‌ سخن گفت نه نادانسته بود و نه سودمند و کسی در جهان یا افغانستان ز آن سودی نبرد و پس از آن نیز چیزی در جایی‌ اصلاح نشد یا بهبود نیافت. مواجه غرب با  خانم "ملاله یوسفزای" در سال ٢٠١٣ هم تابع همان منطق بود



این هم آخرین خبر: خانوم ملاله پوسفزای بنده جایزه "مدال آزادی" شدند!:²
________________________________________________________________________________
http://constitutioncenter.org/libertymedal/

2014 Liberty Medal Nominee Malala Yousafzai 



WHAT IS THE LIBERTY MEDAL?

The Liberty Medal is awarded annually by the National Constitution Center to men and women of courage and conviction who have strived to secure the blessings of liberty to people the world over. The Medal’s roster of recipients includes many of the men, women, and organizations that have shaped and guided the world through the past two decades, including Nelson Mandela, Sandra Day O’Connor, Kofi Annan, Shimon Peres, and Colin Powell
________________________________________________________________________________

چه تفاوتی است بین یک داروساز ایرانی مدافع حقوق مردم با خانوم ملاله جویا یا ملاله یوسفزای?
من هم چون بقیه اهل زمین و چون آن دو ملاله جایی میخواهم برای زیستن باقی نازیستنم. از نیوزلند تا کانادا جایی خالی به اندازه ای که مرا در خویش جا دهد باقی نمانده است؟
²
____________________________________________________________________________________
در باره ملاله جویا و ملاله یوسفزای بترتیب دو آدرس زیر را ببینید. فهرست حامیان خانم ملاله یوسفزای شگفت انگیز است. دیدار ملاله یوسفزای با باراک و میشل اوباما را جمع کنید با سکوت میشل اوباما در برابر نامه من به او در کاخ سفید (پست ١٨٢- آ را ببینید)!² 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%D8%A7%D9%84%D9%87_%DB%8C%D9%88%D8%B3%D9%81%E2%80%8C%D8%B2%DB%8C

http://constitutioncenter.org/libertymedal/

No comments:

Post a Comment